توانبخشی دست در کودکان فلج مغزی(قسمت اول)
اگرچه فلج مغزی یک ضایعه غیر پیشرونده است، الگوهای حرکتی، تون عضلانی و عملکرد حسی غیر عادی، همراه با اثرات جاذبهای و رشد عادی ممکن است با گذشت زمان منجر به ایجاد انقباضات بیمارگونه (کانترکچرها)و بدشکلیها شوند.(1)
درک مشکلات پزشکی و آناتومیکی افراد فلج مغزی مهم تلقی میشود. هر چند که، همیشه باید اهداف بلند مدتی که مشابه با تمام کودکان عادی می باشد، مورد توجه قرارگرفته و به خاطر سپرده شود. هدف درمانی برای این کودکان و خانوادههای آنها، مراقبتهای پزشکی، آموزش و حضور گسترده در جامعه به منظور رشد و ارتقاء توانایی های آنها تاحداکثر میزان ممکن ،می باشد.
استفاده ی موثر از اندام فوقانی می تواند بر بروندادهای تحصیلی ، شرکت در فعالیت های روزمره ی زندگی و برگزیدن شغل در اکثر کودکان فلج مغزی، تاثیر بسزایی داشته باشد.(2)آسیب یا فقدان عملکرد دست در اثر ضایعات و بیماری ها علاوه بر فقدان عملکردهای مکانیکی ، تاثیرات گسترده ای را بر روابط اجتماعی ، بیان احساسات و … به دنبال دارد. (3)
از میان درمان های موجود، همگام با توانبخشی ، جراحی های اندام فوقانی به عنوان یکی از درمان های کمک کننده در بهبود بیماران فلج مغزی ، گسترش قابل ملاحظه ای داشته است.اگرچه نمی توان از جراحی انتظار داشت که اندام ضعیف را به عملکرد عالی و کامل برساند ، اما بهبودهای قابل توجهی نسبت به شرایط پیش از جراحی ، مشاهده شده است.
از دلایل عمده انتخاب جراحی به عنوان یکی از روش های درمان ، تاتیرات آن بر بهبود عملکرد در فعالیت های روزمره ی زندگی ، افزایش سرعت در انجام حرکات دست و ساعد و همچنین فراهم آوردن بهبود ظاهری می باشد.(4)جراحی در نوع اسپاستیک نسبت به سایر انواع فلج مغزی ، ارزشمند تلقی شده و در صورت انتخاب دقیق بیماران و انجام جراحی زودهنگام ، می تواند با گسترش تعادل عضلانی و همچنین تصحیح قسمتی یا کل بدشکلی ها ، در باز آموزی فیزیکی و توانبخشی کمک کننده باشد. (5)
کاردرمانگر به عنوان عضوی از تیم درمان ، می تواند در پیشنهاد جراحی ، تعیین مزایا و معایب آن و همچنین توانبخشی قبل و پس از جراحی همکاری نزدیکی با پزشک ارتوپد داشته باشد.
شکلگیری مهارتهای اندام فوقانی که عمدتاً شامل دراز کردن دست [1] ، چنگ زدن[2] و دست کاری[3] است پیچیده بوده و مستلزم پیشرفت رویکردها و رفتارهای مختلف است. هر یک از این رفتارها، به مرور زمان و با تکامل بخشهای مختلف سیستمهای عصبی و عضلانی – اسکلتی و با تجربه لازم ظاهر میشود. (6) تشخیص ناتواناییهای عملکردی اندام فوقانی معمولاً زمانی که کودک 1 ساله است صورت میگیرد. این امر همزمان با رشد عمل پینچ خاص که احتیاج به قرار دادن انگشت اشاره در مقابل انگشت شست دارد، مشخص میگردد.کودکان فلج مغزی معمولاً به این نوع پینچ دست پیدا نمیکنند و ممکن است به نوع Key Pinch (شست به کنارهی انگشت اشاره) برسند.(7)
انواع طبقهبندی بدشکلیها و عدم عملکرد دست در فلج مغزی:
1- طبقه بندی عملکردی Mowery :
1) عالی : استفاده مناسب از دست، گرفتن و رها کردن مؤثر، کنترل ارادی
2) خوب : دست کمک کننده، گرفتن و رها کردن مؤثر، کنترل ارادی در اکثر موارد
3) نسبتاً خوب : دست کمک کننده، عدم استفاده مؤثر، گرفتن و رها کردن متوسط، کنترل نسبی
4) ضعیف: Paper weight ، فقدان گرفتن و رها کردن
2-طبقهبندی اختصاصیتر بدشکلیها و عدم عملکرد دست در فلج مغزی Zancoli&Zancoli:
(I)Extrinsic Type
گروه I :
- حداقل میزان اسپاستیسیتی در Flexor Carpi Ulnaris
- اکستنشن فعال انگشتان همراه با فلکشن کمتر از °20 در مچ
گروه II :
- اکستنشن انگشتان همراه با فلکشن بیش از°20 در مچ
- زیر گروه II a : اکستنشن فعال مچ، همراه با فکلشن انگشتان; اکثرﴽ به علت وجود اسپاستیسیتی در عضلات فلکسور انگشتان
- زیر گروه II b : عدم اکستنشن فعال مچ ، همراه با فکلشن انگشتان; به علت عدم کنترل ارادی بر عضلات اکستانسور مچ
گروهIII :
- اکستنشن مچ و انگشتان حتی با حداکثر فلکشن مچ، غیر ممکن است .
در هر سه گروه بدشکلی Thumb-in-palm وجود دارد.
(II) Intrinsic Type :
بدشکلی Intirisic plus، معمولاً در نوع مخلوط فلج اسپاستیک و اتتویید رخ میدهد.
3- طبقه بندی Forearm Pronation Deformity (Gashwind& Tonkin )
- گروه I : سوپینیشن فعال بعد از وضعیت نوترال وجود دارد.
- گروه II: سوپینیشن فعال در وضعیت نوترال یا کمتر از آن وجود دارد.
- گروه III : هیچ سوپینیشن فعالی دیده نمی شود ، و سوپینیشن غیر فعال آزادانه وجود دارد.
- گروهIV : هیچ سوپینیشن فعالی دیده نمی شود / در سوپینیشن غیر فعال، سفتی وجود دارد.(4)
4-طبقه بندی بدشکلیهای شست :
وضعیت شست به عدم تعادل بین نیروهای داخلی و خارجی عمل کننده برروی مفاصلInterphalangeal, Metacarpophalangeal, Carpometacarpalبستگی دارد که هر یک از آنها ممکن است بیثبات باشند.
- نوع اول: Intrinsic Deformity
اسپاستیسیتی موجود در عضلات اینترینسیک شست سبب اداکشن مفصل متاکارپال شست، فلکشن مفصل متاکارپوفلنجیال و اکستنشن مفصل اینترفلنجیال میشود.
- نوع دوم : Extrinsic Deformity
اسپاستیسیتی موجود در عضلات فلکسور اکسترنسیک شست (Flexor PollicisLongus) عامل ایجاد فلکشن در مفاصل متاکارپوفلانجیال و اینترفلانجیال میباشد.اداکشن متاکارپال کمتر قابل توجه است.
- نوع سوم : Combined Deformity
اسپاستسیتی در هر دوگروه عضلات اینترینسیک و اکسترنسیک شست وجود دارد. مفصل متاکارپال در اداکشن است و مفاصل متاکارپوفلنجیال و اینترفلنجیال فلکس هستند، و یک وضعیت واضح “Thumb – in Palm” را ایجاد میکنند .
شیوههای متعدد طبقهبندی سطوح عملکردی کودکان فلج مغزی :
*مقیاس گرین [4] :
یک تفسیر پیشروندهی فوری از
استفادهی اندام فوقانی در کودکان فلج مغزی میباشد که
محدودیتهای شناختی، حسی، رفلکسی، و ارتوپدی را در یک لیست واضح به گونهای که
برای والدین قابل فهم باشد بیان میکند. مقیاس گرین، استفاده از اندام فوقانی را
به ضعیف، نسبتاً خوب، خوب و عالی دسته بندی میکند.
اصطلاح ضعیف[5] به منظور شرح عملکرد اندام در حالیکه فقط قادر به حمل وزن یک کاغذ است، مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در این سطح گرفتن و رها کردن ضعیف و فقدان آنها همراه با کنترل ضعیف دیده میشود.
اصطلاح نسبتاًخوب[6]، زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که اندام فوقانی نقش دست کمک کننده[7]، را دارد و هیچ استفاده مؤثری در لباس پوشیدن از آن نمیشود، کنترل نسبتاً خوب است. گرفتن و رهاکردن با آرامی صورت میگیرد و تأثیر گذار نیستند.
اصطلاح خوب [8] زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که اندام فوقانی نقش یک دست کمک کنندهی خوب را به عهده دارد، گرفتن و رها کردن به خوبی رخ میدهد و کنترل خوبی وجود دارد.
اصطلاح عالی زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که اندام فوقانی در لباس پوشیدن، غذا خوردن و فعالیتهای عمومی به شکل کارآمدی اثرگذار است و گرفتن و رها کردن کارآمد بوده و کنترل عالی وجود دارد.
The A.T. du Pont Hospital for Children’s (AIDHC)Clinic Scale*
به منظور طبقهبندی عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی طراحی شد. این مقیاس ارتوپدی در کلینیکهای شلوغ مورد استفاده قرار میگیرد و برای اجرای آن به هیچ لوازم خاصی نیاز نیست. از طریق ارزیابی فعال و غیر فعال حرکات کودک توسط ارزیابی کننده، و گزارشات والدین در رابطه با استفاده از اندام فوقانی، ارزیابی کنند، میتواند اطلاعات لازم را برای طرح نقشهی درمانی، بدست آورد.
The Quality of Upper Extremity Skills Test (QUEST) *
برای اندازهگیری عملکرد دست از طریق 4 جز مورد استفاده قرار میگیرد که شامل: حرکاتِ مجزا ، چنگ زدن، اکستنشن محافظتی، تحمل وزن میباشد.این مقیاس برای کودکان با مشکلات عملکردی عصبی- حرکتی همراه با اسپاستسیتی طراحی شد. روایی استفاده از آن برای کودکان 8 الی 18 ساله تأیید شده است و در رابطهی بسیار نزدیک و همگام با مقیاس رشدی حرکات ظریف Peabody میباشد.
*The Shriner’s Hospital(South Carohina) Upper Extrimity Test(SHUE)
اخیراً تحت بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. این مقیاس شامل یک مجموعه از فعالیتهایی است که اجازهی مشاهدهی عملکرد کودک فلج مغزی همیپلژی را داده و آن را شرح میدهد. درمانگر وضعیت مفاصل را برای بررسی کانترکچرهای زیر، حین انجام فعالیتهای عملکردی مختلف، مشاهده میکند. وضعیت مفاصل در حین اکستنشن آرنج، زمانی که کودک یک توپ درمانی بزرگ را پرتاب میکند، انداختن یک توپ، قرار دادن یک کاغذ چسب روی توپ، و گره زدن بندکفش،مورد بررسی قرار می گیرد. درخواست از کودک به منظور چسباندن برچسب روی توپ بزرگ، بازکردن کیف پول، استفاده از چنگال و چاقو، نگهداشتن یک کیف پول، پرتاب و انداختن یک توپ درمانی بزرگ اجازهی مشاهدهی وضعیت مفاصل را در حین اکستنشن مچ میدهد.وضعیت عملکردی مفصل شست (فضای web باز، فضای web طبیعی ، Thumb in palm)، در حین فعالیتهای در آوردن پول ازکیف پول، کندن یک برچسب از کاغذ، نگهداشتن کاغذ در حالیکه آن را با قیچی میبرد، و بازکردن سر یک قمقمهی دهانه گشاد، قابل مشاهده است.
اثر تندودزیس از طریق نگهداشتن صاف[9] انگشتان و اندازهگیری میزان اکستنشن غیرفعال مچ بدست میآید. استفادهی خود به خودی (بی اختیار) از اندام از طریق مشاهدهی کودک در حین استفاده از هر دو دستش در فعالیتهایی نظیر گرفتن توپ، ثابت کردن اشیاء و گره زدن بندکفش قابل توصیف است.
■ خطوط راهنما برای مداخلات جراحی
خطوط راهنمای متعددی برای انتخاب کاندیدهای جراحی در کتب و مقالات مختلف ذکر شده است. در میان آنها میتوان به استفادهی ارادی، وضعیت حسی دست، سن و هوش بیمار و وجود نوسان تون (اتتوز) اشاره کرد.
تمام این موارد بر کاربرد یا عدم کاربرد جراحی اثر گذاشته و لزوم توجه به آنها در رسیدن به اهداف مورد انتظار ضروری است.
▲ استفاده ارادی از دست
اندازهگیری میزان استفاده از دست مشکل است.هوفر[10] توانایی جایگزاری دست را از سر به زانو در مدت زمان 5 ثانیه، به عنوان یکی از راههای تخمین میزان استفاده ارادی از دست، بیان کرده است.
▲ حس
آسیبهای افتراق دو نقطه[11]، استرگنوزیس[12] و حس عمقی[13] در٪50 تا ٪90 بیماران مشاهده شده است. بهترین روش بررسی حسی در کودکان زیر 3 سال تست افتراق جنس[14] میباشد، افتراق اشیاء در کودکان 4 الی 5 ساله، گرافستزیا در کودکان 6 تا 9 ساله و افتراق دو نقطه در کودکان بزرگتر کاربرد دارد. بهبود نتایج عملکردی پس از جراحی اندام فوقانی بیشتر در کودکانی دیده میشود که افتراق بین دو نقطهی آنها کمتر ازmm10 باشد، بتوانند 3 شیء از 5 شیء را تشخیص دهند، و یا قادر به تشخیص شمارهی اعداد نوشته شده در کف دست باشند. (گرافستزیا).
▲ هوش :
برای جراحی بازسازی کننده، فرض براین است کهIQ (هوش بهر) افراد کمتر از70 نباشد. هوش بهر در پروسه آزاد سازی عضلانی کاربرد چندانی ندارد و اگر در برنامه درمانی، بازآموزی حرکتی و حسی نباشد، غیر مهم تلقی میشود.
▲ اتتوز
نوسانات تون پروسهی بازسازی را با شکل مواجه میسازد. مشاهده به منظور یافتن مسیر غالب اسپاستسیتی ممکن است کمک کننده باشد.
معمولاً ایجاد ثبات مفصلی در کودکان آتتوئید قابل اطمینانتر است.
■ ارزیابی پیش از جراحی
معمولاً ویزیتهای متعدد توسط ارتوپد به منظور ارزیابی دقیق مورد احتیاج است. باید از این امر که کودک توانبخشی مناسب و تطابقات لازم را در مدرسه دریافت میکند، مطمئن شد.هدف درمانی باید ارتقاء عملکرد اندام فوقانی باشد. اما به ندرت میتوان اندام را به یک اندام طبیعی تبدیل کرد.
باید به این نکته توجه کرد که جراحی اندام فوقانی کودکان فلج مغزی، روشی جبرانی (reparative) است نه درمانی. (8)
براساس سوابق گذشته، 50% از اعمال جراحی در اندام فوقانی به منظور دستیابی به ارتقاء عملکرد صورت گرفته است. در جراحیهای باقی مانده، دست یابی به زیبایی ظاهری و بهبود بهداشت، بزرگترین اهداف درمان بودهاند.در مشخص کردن کاندیهای جراحی، تشخیص مناسب بیمارانی که کنترل ارادی کمی روی اندام دارند و براساس آن از مداخلات جراحی سود نخواهند برد، از اهمیت برابری در مقایسه با تشخیص افراد کاندیدای جراحی، برخوردار است.ارزیابی دقیق بیمار شامل عملکردهای حرکتی، حسی و ذهنی، به منظور دستیبابی به حداکثر موفقیت در درمان، ضروری است.
■ ارزیابی فیزیکی
در خواست استفادهی همزمان از اندامها در انجام فعالیتها توسط بیماران، برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آنان دستورالعملها را درک کردهاند، مناسب است.ارزیابی فعالیتهای ارادی، افتراق اسپاستیسیتی از کانترکچر عضلانی و کانترکچرهای مفصلی، دارای اهمیت زیادی هستند. اسپاستسیتی عضلانی، در حالت استراحت اجازهی حرکت مفصل در دامنهی کامل را میدهد در حالیکه کانترکچر اینگونه نیست.
ارزیابی کودک در حین انجام دادن فعالیتهای روزمره به مشخص کردن درگیریهای عملکردی و الگوهای استفاده کاربردی از دست، کمک میکند.معمولاً خود کودک یا والدین قادرند فعالیتهایی که کودک به علت اسپاستیسیتی اندام در انجام آنها ناتوانند، را به صورت شفاهی توضیح دهند، و درمان منطبق و به دنبال این موارد صورت میگیرد.
ویزیتهای متعددی برای ارزیابی دقیق مورد احتیاج است و بهترین شیوه به حساب میآید. در این میان استفاده از نوارهای ویدویی[15] که در آنها کودک در حال انجام فعالیتهای مختلف است در ارزیابی بسیار کمک کننده میباشد.
ارزیابی باید وظایف متعددی را به انجام برساند:
اول: دقت به وضعیت ظاهری اندام در حالت استراحت
دوم : اندازهگیری دامنهی حرکتی فعال و غیرفعال تمام مفاصل
سوم : قدرت تمام عضلاتی که پتانسیل انتقال را دارند و دهنده محسوب میشوند باید اندازهگیری شوند.
چهارم : الگوهای عملکردی دست باید مشخص شوند.
پنجم : اسپاستیسیتی یا سفتی تاندونهای فلکسوری باید مشخص شود.
ششم : آیا اسپاستیسیتی از طریق وسایلی که نیروی پیوستهی آهسته برخلاف نیروی اسپاستسیتی وارد میکنند، قابل کاهش است؟
هفتم : بررسیهای لازم به منظور یافتن پتانسیل مشکلات بهداشتی در نواحی آکزیلا، حفره آنتکوبیتال، چین فلکشن سطح ولار مچ، کف دست و فضاهای بین انگشتی، باید صورت گیرد.
همچنین یافتههای حاصل از EMG میتواند در تشخیص اینکه کدام عضله در حال فعالیت است و کدام عضله اصلاً فعالیت ندارد و یا برای انتقال مناسب است کمک کننده باشد. (8)
■ پیشنهادات قبل از جراحی
برای کودکان خردسال هیچ دلیلی مبنی بر مخفی کردن شرایط از آنها دیده نمیشود.کودکانی که در میانهی دوره کودکی و یا در اوایل دورهی بزرگسالی هستند، به پزشکان اجازه میدهند نگرانیهای آنها را مشاهده کنند. برای کودکان خردسالی که کمتر از 8 سال سن دارند، مهمترین نگرانی این است که تنها بمانند. ما به آنها این اطمینان را میدهیم که تمام سعی مان را میکنیم تا والدین آنها در طی مراحل قبل از اتاق جراحی و سپس در تمام مراحل اتاق بهبودی، کنار آنها باقی بمانند. همچنین به آنها اطمینان میدهیم که والدینشان در تمام دورهی بستری کنار آنها باقی خواهند ماند. همزمان با بزرگتر شدن کودکان، یک نوع نگرانی بزرگسالی با عنوان ترس از بیدار نشدن از بیهوشی و یا سایر شرایطی که آنها را به سمت مرگ سوق میدهد، دیده میشود. برخی از این افراد ممکن است اضطرابهای شدیدی داشته و مهارتهای انطباقیشان در سطح پایینی باشد. در چنین شرایطی باید به آنها اطمینان داده شود که روزانه هزاران جراحی صورت میگیرد و افراد از آنها بیدار میشوند. اگر بزرگسالان با نزدیک شدن به تاریخ جراحی دارای مشکلات خواب و حملههای اضطرابی هستند، درمان آنها بوسیله داروهای ضد اضطراب و مسکن میتواند کمک کننده باشد.
برخی از نوجوانان که عقبماندگی ذهنی دارند، برای جراحی بیقراری قابل مشاهدهای را از خود بروز میدهند. والدین چنین کودکانی خواستار آن هستند که به کودکانشان راجع به جراحی تا روز قبل از آن مطلبی گفته نشود، این روش ممکن است برای افراد عقب ماندهی ذهنی شدید که از لحاظ شناختی قابلیت درک شرایط جراحی را ندارند، مفید باشد، اما در رابطه با سایر کودکان که از لحاظ شناختی این مطلب را درک میکنند، باعث بروز عدم اعتماد نسبت به والدین و پزشکشان میشود.
در روند آماده سازی کودکان و والدینشان برای جراحی، بروندادهای مورد انتظار ازجراحی باید با آنها در میان گذاشته شود. قسمتی از این بحث باید برروی آنچه اتفاق نخواهد افتاد قرار گیرد و بویژه برروی این مطلب که کودک آنها با وجود این جراحی و بعد از آن هنوز فلج مغزی را خواهد داشت. (5)
ادامه مطلب را در آینده دنبال نمایید.
با تشکر از سرکار خانم مریم فرزاد که در تهیه این مطالب ما را یاری نمودند.
Reference:
1.Case-Smith J. Occupational therapy for children. fifth edition. Philadelphia .Elsevier Inc.2005.PP:176-181.
2.Wilson M, Shelton J .Primary care of the child with cerebral palsy: A review of systems. Journal of Pediatrics Health Care.2007.21(4) .226-237.
3.Boscheinen . Morrin. J , Conolly W B.The Hand fundamentals of therapy. firstedition .AzadA. Tehran.Noor e danesh.2004.PP:1-16
4.Tawde P N , Athani B D ,Reg P V.Pre And Post Surgical Functional Analysis Of Spastic Hand. The Indian Journal Of Occupational Therapy(IJOT).2003;34(3).1-9.
5.Miller F.AlfredI .Physical therapy of cerebral palsy. first edition. Wilmington. USA. SpringerScince .Business media Inc.2007.PP:3-21 ,27-39,51-81,107-133,138-144,345-36,370-392.
6.Joghataei M , Abdollahi E .Takamole Asabi -HarekatiKudak (Persain). first edition. USWR .Tehran.Pub.2005.PP:167-169.
7.Bigham M . Cerebral Palsy Theories .Techniques and Tretments (Persain) .first edition. Danjeh .Tehran. 2006.PP:11-15,367-383.
8.Green D P ,Hotchkiss R N , Pederson W C , Wolfe S W. Green’s Operative Hand Surgery. fifthedition . Philadelphia .Elsevier Inc, 2005. PP:1197-1234.
نويسندگان:
دکترنرگس قمري ؛دکترای تخصصی کاردرمانی
کاردرمانگر درسا حامدي؛ دانشجوی کارشناسی ارشد کاردرمانی